شاید من چادر را دوست داشته باشم ولی …
چند شب پیش یکی از سریال های تلویزیون دیالوگی ماندگار را شاید در اذهان بینندگان انداخت…
خودت باید بهش برسی
یکی از سریال های تلویزیون که سعی کرده بیانیه ای باشد از یک زن جوان که عاشق یک مرد مذهبی می شود و زندگی اش را به سمت رضای شوهر و در ادامه خداوند می کند، دیالوگی را در خود جای داد که شاید برای مدت ها در اذهان بینندگان بماند و آن این بود:
شاید من شما رو با چادر دوست داشته باشم ولی این مسئله ایه که خود شما باید بهش برسی…
این یکی از مسائل مهمی است که ما تلاش می کنیم تا در این وب سایت به آن تمرکز کنیم. شوهرهای مسلمان نمی توانند زنان را مجبور به داشتن چادر کنند بلکه می توانند زنان را به حجاب دعوت کنند. اینکه زن به صورت اجباری چادر به سر کند نه برای شوهر و نه برای خود آن زن به تنهایی باعث پیشرفت نخواهد شد بلکه بانوی مسلمان باید خودش این مسئله را درک کند که چادر برایش خوب است و در این راه جز مطالعه و کسب علم بیشتر درمورد حجاب راه دیگری نیست (البته اگر هست بگویید!)
هیچ وقت هیچ کسی نگفته که حجاب تنها چادر است و غیرچادر حجاب نیست بلکه آن تأکیدی که وجود دارد این است که چادر حجاب کامل است. یعنی اگر بخواهیم کار را محکم انجام دهیم چادر آن کار محکم است وگرنه می شود کار را درست انجام داد درحالی که محکم نباشد.
در این سریال، نکته دیگری که در قسمت های اول آن نظر را جلب می کرد قضاوت های عجولانه بود. بانوی اول این سریال در یکی از شهرهای شمال تهران گم می شود و به امامزاده ای می رود که پسر جوان و مجردی در آن حضور داشته و آن بانو شب را در آن امامزاده می گذراند. جدای آن خطایی که پسر در سوزاندن دستش انجام می دهد می شود گفت تا قرینه ای برفساد یافت نشده نمی توان درمورد کسی قضاوت کرد و این نوع قضاوت ها همان است که در قرآن به ظن های گناه آلود تعبیر شده است.
اگر فسادی را در جامعه می بینیم وظیفه اولیه ما امر به معروف و نهی از منکر است و اگر چندین مرحله آن جواب نداد رجوع به مراکز قضایی است که امروزه به عنوان نائب حاکم شرع فعالیت می کنند و مسئولیت رسیدگی به آن را دارند چراکه مقابله به صورت جرح و حتی قتل اصلا و به هیچ وجه به عهده مردم نیست و اجازه حاکم شرع مقدمه آن است.
منبع : شاید من چادر را دوست داشته باشم ولی … | حجاب برتر