تـــو هــمچنـان فرشتــه بـمان
تو یک فرشته ای!
در روزگاری که :
زن را بـه “تن” می شناسند
غیرت را “بددلی” می نامند
و باحجاب را ” اُمل” می دانند ،
تو همچنـان “فرشته” بمان
بعضیها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهیتر میدانند ...
من در اتاق یک رئیسی رفتم، کار داشتم.
تا در را باز کردم دیدم
یک دختری حالا یا دختر یا خانم، خیلی زیبا است.
داخل اتاق رئیس رفتم گفتم:
شما با این خانم محرم هستی؟ گفت: نه!
گفتم: چطور با یک دختر به این زیبایی تو در یک اتاق هستی و در هم بسته است.
گفت: آخر ما حزب اللهی هستیم.
گفتم: خوشا به حالت که اینقدر به خودت خاطرت جمع است.
حضرت امیر به زنهای جوان سلام نمیکرد.
گفتند: یا علی رسول خدا سلام میکند تو چرا سلام نمیکنی؟
گفت: رسول خدا سی سال از من بزرگتر بود. من سی سال جوان هستم. میترسم به یک زن جوان سلام کنم یک جواب گرمی به من بدهد، دل علی بلرزد.
گفتم: دل علی میلرزد، تو خاطرت جمع است.
بعضیها خودشان را از امیرالمؤمنین حزب اللهیتر میدانند.
برچسبها: سخنرانی حجت الاسلام قرائتی, حجاب, عفاف, خلوت, حزب اللهی
نوشته شده در تاريخ ۹۲/۱۱/۱۹ توسط آقا سعید
4 نظر
عفاف،مصونیت یا محدودیت؟
تقریبا در تمامی فرهنگ ها و جوامع، دختر هر اندازه متین تر،با وقار تر و عفیف تر حرکت کند، خود را پوشیده تر نگه دارد و کم تر در معرض تماشای بیگانگان قرار دهد بیشتر مورد احترام و ارزش پسران است. حتی افراد بی بندوبار نیز هنگامی که سر عقل می آیند و می خواهند تشکیل خانواده بدهند، برای گزینش همسر، به دنبال دختری پاک و عفیف می گردند که تا پیش از آن ، با هیچ پسری رابطه نداشته باشد.1
اصولا افراد پاک و عفیف که به عفاف شناخته شده اند، از دسترس آزاد افراد منحرف و آلوده به دور هستند. قرآن کریم می فرماید: رعایت حریم عفاف(در روابط اجتماعی) از سوی زنان ، برای این است که به عفاف و پاکی شناخته شوند و از آزار و اذیت بیماردلان به دور باشند.2
خودنمایی یا عرضه کردن خود به نامحرمان، از عزت و شُکوه دختران می کاهد. علاوه بر آن ، زمینه را برای نفوذ افراد آلوده و ارتباط با آنان فراهم می سازد و پسران جوان را – که باید مظهر ارده فعالیت ، شجاعت ، مردانگی و تصمیم باشند- به افراد هوس باز ، چشم چران، لوده ، بی ارداه و ضعیف تبدیل می کنند.
اگر دختران در روابط اجتماعی خود در اجتماعات عمومی، لباس ساده بپوشند، کفش مناسب پا کنند و با چادر یا مانتوی مناسب به مدرسه و دانشگاه بروند، قطعا خودشان هم آرامش روانی بیشتری خواهند داشت و هم بهتر درس می خوانند.
خوب است که دختران جوان مسلمان، در اجتماع چنان رفتار کند که علائم عفاف، وقار، متانت و پاکی از او هویدا باشد و به این صفات شناخته شود. تنها در این صورت است که بیماردلان- که به دنبال شکار می گردند – از او مایوس می شوند.
این ، تقریبا یک اصل همیشگی است که پسران ولگرد، به دنبال دختران جلف ، سبک و خودنما می گردند. گویی وضع لباس و پوشش ، راه رفتن و سخن گفتن چنین دخترانی مع نادار است و به زبان بی زبانی می گویند: به من توجه کن! به من نگاه کن! مرا تعقیب کن! و… در حالی که عفاف و رفتار و حرکات سنگین و با وقار دختر دیگر، می فهماند که دست تعرض از این حریم ، کوتاه است و هیچ پسری جرات نمی کند به او تعرض یا بی احترامی کند.
دختران خوب جامعه ما انصاف دهند که آیا حقیقت ، جز این است؟ و اگر جز این باشد، حقیقتی جز بی ارزشی و هدر رفتن سرمایه های وجودی خانم ها را در پی ندارد؟
گوهر خود را مزن بر سنگ هر بی قابلی
صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود
مگر حجاب مصونیت نیست، پس چرا برای ما مصونیت ایجاد نکرد
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیاری از دخترها می گویند مگر حجاب مصونیت نیست و مگر نباید دختران را حفظ کند، پس چرا برای ما مصونیت ایجاد نکرده است. به این صورت که من با پوشش کامل و مانتو و مقنعه مناسب و چادر بیرون می روم، اما باز هم پسر ها مزاحم من می شوند. دلیل این مسئله چیست؟
در جواب باید گفت که حجاب فقط بیرون بودن قرص صورت و مچ دست و این که بدن نما و لباس شهرت نباشد، نیست. بلکه این ظاهر قضیه است.
بخش دوم قضیه، عبارت است از حجاب چشم که همان حیا و عفت چشم است؛ حجاب زبان و حجاب اعضا و جوارح.
حجاب چشم را با مثال زیر توضیح می دهیم:
از پسری پرسیده شد که چرا مزاحم فلان دختر شدی؟ آن پسر چنین جواب داد: هنگامی که من در ایستگاه اتوبوس، منتظر اتوبوس ایستاده ام، دختر با حجابی در نزدیک من ایستاده است. کمی به ساعت خود نگاه می کند و کمی به من، و مرتب این عمل را تکرار می نماید. مفهوم این کار پرسیده می شود، در جواب می گوید:من منتظر اتوبوس واحد هستم و می خواهم آن را ببینم. ولی با این کار دختر، ذهنیت بدی برای پسر ایجاد می شود. بلکه دختر باید عادی رفتار کند، اتوبوس به آن بزرگی را به راحتی می توان دید و این همه تلاش برای دیدن آن نیازی نیست.
و یا مثال دیگری برای حجاب چشم، این که پسر می گفت: من داخل اتوبوس ایستاده ام دختری می آید و در حالی که آخر اتوبوس هم به اندازه کافی جا هست، اما این دختر در وسط اتوبوس می ایستد و به من نگاه می کند. شاید خود دختر متوجه نباشد، اما چشم خود را کنترل نمی کند.
حجاب و عفت زبان:
یعنی این که دختر هنگام حرف زدن با پسر ، لهجه و نحوه صحبت خود را به گونه ای زیبا تغییر دهد. مثلا هنگام صحبت با دوستان هم جنس خود به لهجه محلی صحبت می کند، اما هنگام صحبت با پسر، با صدای نازک و ناز و کرشمه صحبت می کند، در حالی که اسلام می گوید هنگام صحبت با نامحرم، صدای خود را نازک نکنید.
حجاب اعضا و جوارح
یعنی راه رفتن به گونه ای نباشد که جلب توجه کند. برخی افراد با راه رفتن خود از دیگران می خواهند که به دنبال آن ها بروند و مزاحم آنان شوند.
کسی که این حجاب های را رعایت نکند، هر چند ظاهر را رعایت نماید، نتیجه خوبی نخواهد دید، اما اگر کسی همه این حجاب ها را رعایت نمود و باز هم برای او مزاحمتی ایجاد شد، به دلیل بالا بودن قیمت او خواهد بود. مقصر زیبائی اوست که خود او باید بسیار مراقب باشد؛ و تنها بیرون نرود، بهتر است با برادرش برود، زیرا صد ملیون پول را هیچ کس تنها حمل نمی کند و تنها بیرون نرفتن این خانم، دلیل محدودیت او نیست، بلکه دلیل بر ارزش زیاد او می باشد.
"من به غیرت مردان سرزمینم ایمان دارم ."
“گرم است……….. خیلی ! “
“راستش را بخواهی تحملش سخت است …..”
اما میدانی گرمای چادرم را چگونه صبوری میکنم ؟؟؟؟؟؟
وقتی به یاد می آورم چادرم برای تو آرامش روح می آورد صبور میشوم !
نه ! …… نه ! خیال نکن منتی هست!
منتی نیست !
.
.
.
اما تو را به خدا……!
تو هم مواظب نگاهت باش تا هوا گرم تر نشود !
“من به غیرت مردان سرزمینم ایمان دارم ."