زن زیرک
چه زیــــرکانه؛…
در مقـــــابل توطئـــه های کـــــاخ سفیــــد…
کـــــاخ سیــــاه خـــودت را بنـــا کــردی….
نگفـــته بـــودی ….
اهل سیـاسـتی بانو …….
شیطان....
شیطان به رسول خدا گفت طاقت دیدن 6 خصلت آدم را ندارم:
1:به هم میرسند سلام میکنند.
2:باهم مصاحفه میکنند.
3:برای هر کاری انشاا… میگویند.
4:از گناه استغفار میکنند.
5:هر کاری را با بسم ا… الرحمن الرحیم شروع میکنند.
6:تا نام تو را میشنوند صلوات میفرستند
آﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮﮐﻨﯿﺪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻣﯿﮑﻮﺷﺪ
ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﮐﻨﺪ ؟؟؟
چرا زنان اروپایی مسلمان می شوند؟
عملیات انتحاری زنی بلژیکی به نام «مورییل دیگوک» علیه نیروهای آمریکایی در عراق، باعث شده، به افزایش تازه مسلمانان در اروپا توجه شود به ویژه اینکه اغلب این تازه مسلمانان زن هستند.
مدیر سازمان اطلاعات داخلی فرانسه «پاسکال میلهوس» می گوید: این پدیده در حال شکوفایی است و دغدغه ما را برانگیخته.
دشواری که نیروهای امنیتی با آن روبرو هستند این است که زنان سفیدپوست اروپایی به اندازۀ پسران خاورمیانه ای شک برانگیز نمی باشند. «ماگنوس رانستوپ» کارشناس مسایل تروریسم از دانشکدۀ ملی سوئد می گوید: زنان تازه مسلمان مزیت های عملیاتی دارند و تروریست ها می توانند از آنان در جاهایی که نیازمند اقدامات شدید امنیتی است، بهره برداری کنند.
دوشیزه فالوت که سه سال پیش مسلمان شده، نتوانسته بود برای پرسش های معنوی خود در دوران کودکی و آموزش های کاتولیکی، پاسخ مناسبی بیابد. او می گوید: اسلام از نظر من، پیام محبّت، مدارا و صلح است. اسلام پیامی است که بسیاری از اروپائیان را شیفتۀ خود کرده است، به ویژه بعد از کنجکاوی ایجاد شده نسبت به دین اسلام در پی حوادث 11 سپتامبر. با وجود این که آمار دقیقی وجود ندارد، ولی کارشناسانی مسایل مسلمانان ساکن در اروپا، تعداد تازه مسلمانان مرد و زن در اروپا را سالانه، چند هزار نفر محاسبه می کنند.
تنها نسبت اندکی از تازه مسلمانان جذب گرایش های رادیکال می شوند و نسبت کمتر از آن کسانی هستند که به اعمال خشونت آمیز دست می زنند. افرادی به اندازه تعداد انگشتان، به جنایت های تروریستی محکوم شده اند مانند «ریچارد رید» که مواد منفجره را در پاشنه کفش خود جاسازی کرده بود و دستگیر شد، همچنین «جان ووکر لنده» که در افغانستان دستگیر شده بود.
کارشناسان می گویند: پژوهش های نیمه کاره ای که به شکل پراکنده انجام شده، بیان می کند که زنان بیش از مردان به تغییر دینشان به اسلام علاقه نشان می دهند. این تحقیقات بیان می کند بر خلاف باور رایج، تنها تعداد اندکی از این زنان به خاطر ازدواج با مردان مسلمان، اسلام را پذیرفته اند.
دکتر «هیفاء جداد» استاد دانشگاه برمنگهام انگلستان می گوید: «در گذشته، مسلمان شدن به دلیل ازدواج با مسلمانان بیشترین عامل در میان زنان بود ولی امروز وضعیت متفاوت شده است، چون زنان اروپایی اسلام را به دلیل اعتقادات شخصی خود می پذیرند» دکتر جداد توضیح داد: مردان غیرمسلمان، پیش از ازدواج با زنی مسلمان، باید وارد اسلام شوند ولی این قاعده برای زنان غیرمسلمانی که می خواهند به دین خود پایبند باشند و با شخصی مسلمان ازدواج کنند، جاری نمی شود.
ماری فالوت منکر این مساله است که عشق، نقشی در جذب شدنش به اسلام داشته است و می گوید: وقتی آشنایانم فهمیدند مسلمان شده ام، نخستین سوالی که از من پرسیدند این بود که: آیا با جوان مسلمانی دوست شده ای؟» او در نقد این پرسش می گوید: «آن ها نمی توانند تصدیق کنند زنی با اراده شخصی آزاد خود این اقدام را انجام داده است»
دوشیزه فالوت می گوید: روشی را که اسلام برای نزدیک شدن به خدا به وجود آورده، دوست دارد. اسلام آسانتر و پایدارتر است. آسانی اسلام به جهت روشن بودن آموزه های آن است. فالوت ادامه می دهد: به دنبال چارچوبی برای خودم می گشتم. انسان نیازمند قواعد و روش هایی است تا از آن دنباله روی کند.
این سخنان، روش فکری بسیاری از زنان تازه مسلمان را بیان می کند. دکتر جداد معتقد است: «این پدیده نمایشگر عکس العمل بسیار از زنان علیه ناهنجاری های اخلاقی جوامع غربی است. آنان نسبت به گرایش، پشتیبانی و مشارکتی که اسلام به آنان هدیه می کند، احساس خوشایندی دارند.»
از سوی دیگر، «کارین فاننیوکیرک» کارشناس مسایل زنان تازه مسلمان هلندی می گوید: این گونه زنان به دیدگاهی که اسلام درباره رابطه زن و مرد ارایه می کند، جذب شده اند زیرا در اسلام فرصت بیشتری برای خانواده و مادر شدن به دست می آورند و زنان در اسلام تنها وسیله ای برای کامیابی جنسی نیستند.
در همان حال، «سارا جوزف» انگلیسی که مسلمان شده و مجلۀ «آرزو» را-نشریه ای درباره مسایل زنان به زبان انگلیسی- منتشر می کند می گوید: تفکری که قائل است تمامی زنان تازه مسلمان اروپایی، روش گوشه گیری را انتخاب کرده اند و از افراط گری فمنیسم غربی دور هستند، صحیح نیست.
«استفانو الییوی» استاد دانشگاه «بادوفا»ی ایتالیا معتقد است: برخی زنانی که اسلام را پذیرفته اند، به این تصمیم ابعاد سیاسی می دهند. از منظر الییوی، اسلام به آنان سیاستی معنوی هدیه می کند و اندیشه نظام مقدس را به تفکرشان می افزاید، با این حال الییوی معتقد است این روش نگاه به جهان، روشی مردانه است و زنان کمتر به آن پاسخ مثبت می دهند!
برخی زنان تازه مسلمان، بعد از تصمیم به پذیرش اسلام، ترجیح می دهند، آرام تر حرکت کنند و به تدریج آداب و رسوم اسلام را اجرا نمایند. برای مثال دوشیزه فالوت هنوز احساس نمی کند برای با حجاب شدن آماده شده باشد هر چند لباس هایی بلندتر و گشادتر از قبل می پوشد.
عده ای دیگر از تازه مسلمانان هستند که با شور ورود در دین جدید، تقوای بیشتری از زنان مسلمان و مسجدی از خود نشان می دهند. این گروه از تازه مسلمانان بیشتر از جریان های تندرو حرف شنوی دارند.
بتول طعمه، مدیر برنامه تازه مسلمانان از موسسۀ اسلامی انگلستان معتقد است: چه بسا مراحل نخست ورود انسان به اسلام، لحظات حساسی باشد، چون به عنوان مسلمانی جدید، اطمینان راسخی نسبت به آموزش هایی که فرا می گیری نداری. ممکن است انسان قربانی افرادی شود که به شکل فردی یا گروهی فعالیت می کنند. طعمه می گوید: برخی از تازه مسلمانان اشتیاق بسیاری برای پیوست با محیط جدید خود دارد تا حدی که حاضرند هر کاری انجام دهند تا دیگران قبولشان کنند.
طعمه در پایان از زندگی «موریل دیگوک» درس غم انگیزی را برداشت می کند. روایات بیانگر این است که او پیش از مسلمان شدن از شکست و اعتیاد رنج می برده است. همین مساله باعث شده تا به انجام عملی خارق العاده روی آورد مانند انفجار انتحاری تا فرصتی برای نجات و توبه بیابد. طعمه معتقد است بخش تأثیرگذار در قصه دیگوک این است که این زن تلاش داشت به اسلام درونی دست یابد ولی قربانی افرادی شد که از او سوء استفاده کردند.
زن بين اسلام و غرب
اعدام زن با طناب آزادي
زن هميشه در باتلاقهاي عميق ديانتهاي خودساز بشري و مذاهب مسخ شده و تحريف گشتهي آسماني موجودي ستمديده و بيچاره بوده است. در اين مذاهب بشري او بدرجها کمتر از يک انسان است.
اغريقيها او را چون کالايي در بازار خريد و فروش ميکردند، رومانيان او را موجودي فاقد روح و روان دانسته، روغن داغ بر جسمش ريخته به ستون ميبستند، و احيانا زنهاي بيگناه را بر دم اسب ميبستند و اسبان را چارنل ميتاختند تا جان دهند! چينيان باستان زن را موجودي پليد تلقي ميکردند که شوهرش حق داشت او را زنده بگور کند. و هنديها بر اين باور بودند که زن بايد روز مرگ شوهرش جان دهد، و زنده همراه با جسد مردهي شوهرش به آتش کشيده ميشد. و نياکان فارسي ما مهار زندگي او را به شوهر واگذار ميکردند، و شوهر در کشتن زنش يا منت نهادن بر او و زنده رها کردنش آزادي تام داشت. يهوديان گمراه پس از مسخ دين اسلام حضرت موسي (عليه السلام) زن را لعنت و نفرين بشريت ميدانند، چرا که در باور آنها او آدم را گول زده از بهشت بيرون رانده بود. و در روزهاي عادت ماهانه بکلي از او دوري ميکنند، نه با او سخن ميگويند و نه در کنارش غذا ميخورند، و او حق ندارد به هيچ ظرفي دست زند تا مبادا پليد گردد. و مسيحياني که دين اسلام حضرت عيسي ( عليه السلام) را تحريف کردهاند زن را دروازهي شيطان ناميدند، و رابطه با او را نوعي پليدي ميدانند. ([1][1])
دين مبين اسلام با نداي «… وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ … »([1][2]){ و براي همسران ( حقوق و واجباتي ) است ( كه بايد شوهران اداء بكنند ) همان گونه كه بر آنان ( حقوق و واجباتي ) است كه ( بايد همسران اداء بكنند ) به گونه شايستهاي } بشريت را بخود آورد. و پيام آور توحيد (صلي الله عليه وسلم) هميشه در حق زن سفارشها مينمود. «استوصوا بالنساء خيرا» ـ شما را به نيکويي با زنان سفارش ميکنم ـ. و ميفرمودند:« خيرکم خيرکم لأهله و أنا خيرکم لأهلي»ـ آنکسي که نزد خانوادهاش بهترين باشد بهترين شماست، و من از همهي شما براي خانوادهام بهترينم ـ! و زنان را خواهران مردان معرفي نمود. «النساء شقائق الرجال».
و براي زن ميداني را که شايسته و مناسب با فطرت و خلقت اوست تحديد نمود. و لباسي که به او حشمت و شخصيت و جايگاه خاصي در جامعه ميدهد.
مرد خودپرست غربي توانست بنام آزادي زن را از محيط پرمهر خانواده بيرون کشيده، به بازار مشقت بار کار آورد. و همهي تکاليف و سختيهاي زندگي را روي شانهي او بنهد. و با همان آهنگ آزادي امروزه در جهان غرب شاهد آنيم که زن بصورت يک کالاي تجارتي و شهواني براي مرد گرگ صفت غربي درآمده و هيچ ارزش و شخصيتي ندارد.
در غرب هر کالاي تجارتي از صابون و سنگ حمام گرفته تا پوشک بچه تا دارو و سر سوزن، همه و همه را زن عريان در رسانهها با نمايش اندام خود به مردم عرضه ميکند!
در جامعهي غربي که معيار زيبايي براي مرد در لباس مرتب و شيک معرفي شده، زن با باتوم آزادي، در طمع، لقمه ناني لخت و عريان بايد چپ و راست مرد بچرخد!..
با همين عصا زن از همهي حقوق خود محروم شده است. نه پدر و مادري ميشناسد، و نه خواهر وبرادري، و نه محيط پر مهر خانوادهاي ديده است، و نه اينکه ميتواند لذت مادر بودن را بچشد و نه از شخصيت و جايگاه همسر بودن خبري دارد، تنها چند روز جوانيش ـ البته اگر اثري از زيبايي در او بود ـ در کنار زحمت کار و عرق ريختن؛ طعمهي چشمان گرسنه و شهوت بيمهار جامعهي مست است. و پس از آن چون زبالهاي بکناري انداخته ميشود!
زنان اروپا امروز به جامعه التماس ميکنند تا آنها را بکلي از مردان جدا سازد، و به آنها بها داده اجازهي بازگشت به محيط خانواده را بدهد. ([1][3])
البته اين درخواستها و آرزوها پس از مرگ سهراب است. جامعه خودخواه غرب هرگز حاضر نيست اين بردگاني که با شعار آزادي طوق بندگي بر گردنشان نهاده را به اين سادگي از دست بدهد!..
چه کسي به زن ظلم ميورزد؟!
متأسفانه در جامعههاي مختلف زن مورد ظلم و ستم کانالهاي زيادي قرار گرفته است؛ پدر ومادر، خانواده، جامعه، دوستان، حسودان، رقيبان، فرهنگهاي بيگانه، عادات و رسوم پوسيده، آناني که حق او را پايمال ميکنند، آناني که به او حقوقي را که از او نيست واگذار ميکنند، و خود زن از جمله کانالهاي ستم رساني به او ميتوانند باشند.
و تنها پناهگاه، و يگانه راه نجات براي او چنگ زدن به قرآن کريم است. قرآني که تمامي حقوق او را برايش تأمين نموده است.
« فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ…» ([1][4])
{ پس پروردگارشان دعاي ايشان را پذيرفت و پاسخشان داد كه من عمل هيچ كسي از شما را كه به كار پرداخته باشد - خواه زن باشد يا مرد - ضائع نخواهم كرد . پارهاي از شما از پاره ديگر هستيد ( و همگي همنوع و همجنس ميباشيد ) }.
قرآني که او را هم شانهي مرد در رسيدن به سعادت و خوشبختي قرار داده:
« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »([1][5])
{ هركس چه زن و چه مرد كار شايسته انجام دهد و مؤمن باشد ، بدو ( در اين دنيا ) زندگي پاكيزه و خوشايندي ميبخشيم و ( در آن دنيا ) پاداش ( كارهاي خوب و متوسّط و عالي ) آنان را بر طبق بهترين كارهايشان خواهيم داد}.
اسلام به جهان آموخت که زن نيمي از جامعهي بشري است، و بايد مورد احترام و تقدير شايسته قرار گرفته به او بها داده شود.
کوغوستاف لوبون از انديشمندان جهان غرب ميگويد:” اروپا از مسلمانان احترام بزن را آموخت. بر عکس آنچه بر زبان مردم رائج است اسلام ـ نه مسيحيت و اروپا ـ زن را از منجلاب پستي و حقارت رهانيد. مسيحيان در قرنهاي وسطي هيچ ارزشي براي زن قائل نبودند. و در زمان سلطهي زمينداران بر اروپا مسيحيان با زنان برخورد بسيار تند و خشني داشتند. تا اينکه از مسلمانان احترام به زن را آموختند. ([1][6])
زني که خودش را در بازار کار با شغلي که با فطرت و خلقت او مناسب نيست عرضه ميکند، در حقيقت از عرش احترام زنانگي خود را به فرش خاکي و خاردار خيابان انداخته، و اينجاست که چون کالايي تجارتي براي تبليغات بازرگاني از او سوء استفاده ابزاري ميشود. و در بين مردان طعمه طعن و لعن و خوشگذراني گرگان ميگردد، و بارها مورد تجاوز و فروش قرار ميگيرد.
و اين زني که بنام تمدن و فرهنگ و زندگي شهري و مرفه از بلنداي حجاب و عفت خويش بزير ميآيد، در حقيقت به جامعه ميگويد: من شايسته اين مکانت و شخصيت والا نيستم، من يک کنيزکي قابل خريد و فروش هستم!
در زماني که بردهداري در دنيا رائج بود فرق زنان محترم و خانواده و آزاده با کنيزکاني که چون کالا خريد و فروش ميشدند در لباسشان بود. زن آزاده و محترم هميشه در حجاب و پرده بود و زن کنيز حق نداشت چادر و حجاب بپوشد، تا نشايد با آزادگان اشتباه گرفته شود و از مکانت اجتماعي آنان بهرهند گردد!
و زني که با سرپيچي از فرامين الهي خودش را از خدايش دور ميکند، و با ارتکاب گناهان قلبش را سياه، از سعادت و آرامش بندگي خداوند به درهي هولناک مشقت و بدبختي شهوت و هوي و هوس پرستي پرت ميشود.
اين زنان در واقع خود را زنده بگور کردهاند، براي آنان زنهاي بردهي هوي و هوس از رقاصان و بازيگران فيلمها گرفته تا زنهاي هرزهي تبليغات بازرگاني الگو و اسوهاند!
و کساني که حق را در پيش زنان باطل جلوه ميدهند، و زيبايي را زشتي مينامند، و زشتيها را کمال حسن، و عفت و حياء را تخلف و تندروي و افراطگري ميدانند، و برهنگي و آميزش با جامعه مردان را فرهنگ و پيشرفت و تمدن، در واقع سنگ قبر زن را ميتراشند.
وکساني که به زن وسوسه ميکنند، و او را بنام “روي پاي خود ايستادن” و محتاج کسي نبودن، به بازارهايي که شايسته او نيست ميکشند تا از زير بار (!) مسئوليت پدر نجات پيدا کند، يا به گفتهي آنها از منت شوهر، و يا برادر و خانواده رهايي يابد (!)، در حقيقت او را بسوي پرتگاه بدبختي و شقاوت ميکشند.
جامعه شناسان غرب آرزو دارند بتوانند بار دگر در جهان غرب شاهد نظام خانوادگي مسلمانان باشند. جاک ريلر جامعه شناس مشهور اروپا ميگويد: جايگاه واقعي زن خانه است، و مسئوليت اصلي او تربيت فرزندان. ([1][7])
([1][1] ) نگا: ظلم المرأة، محمد الهبدان. ص/21 تا 24.
([1][2] ) (البقرة228)
([1][3] ) روزنامه الجزيره، شمارههاي 7056-7057.
([1][4] ) (آل عمران195).
([1][5] ) (النحل97).
([1][6] ) قالوا عن الاسلام، د. عماد الدين خليل، ص/431.
([1][7] ) قالوا عن الإسلام. ص/415.
منع حجاب در فرانسه؛ تلاشی برای هویت زدایی مسلمانان
نفوذ سریع و گسترش حقیقت اسلام در جوامع غربی باعث تحریک بیشتر این احزاب و سازمانها میگردد. بهگونهیی که امروزه بحث در مورد مسلمانان در محافل سیاسی غرب، رسانه ها و افکار عمومی غرب به صورت وافر نمودار است.
«فلیپ روند» نویسندهی تندرو غربی برای توجه غربیان به خطر مسلمانان در غرب میگوید: «مسلمانان بمب انفجاری هستند و اسلام بسیاری از مردم، به ویژه مردم اروپا را بهسوی خود جذب میکند».
مجلهی پرتیراژ «تایم» در مقالهای تحت عنوان «زندهگی در خط مقدم جبهه» رشد مسلمانان را «بحران هویت اروپا» دانسته و طرح جلد شماره 28 فبروری 2005م خویش را به نمایش تصویری از تابلوی معروف «مونالیزا» که محجبه شده و پوشش اسلامی دارد، اختصاص داده بود تا بدین طریق خوانندهگان خویش متوجه خطر مسلمانان برای غرب سازد.
اکنون، اگر به اظهارات تند و افروختهی رییس جمهور فرانسه توجه نمایید در پشت این افروختهگی ترس عجیبی را مشاهده خواهید نمود و این ترس ناشی از احساس از دست رفتن هویت است. سرکوزی در برابر حضور پر رنگ زنان محجبه واکنش نشان میدهد؛ به آسانی میتوان دریافت که او به خوبی فهمیده است جمعیت مسلمانان در کشورش روز به روز افزایش مییابد و چهرهی شهرهای کشورش را مظاهر اسلامی تسخیر کرده است و اگر در مقابل حضور مسلمانان جبههگیری نشود؛ شاید چندی بعد شاید بتوان مسلمانان را در کاخ ریاست جمهوری نیز مشاهده کرد. طبیعی است که چنین قضیهیی سران دولت فرانسه را آشفته سازد که با سراسیمهگی به فکر واکنشهای تند و موضعگیریهای خصمانه علیه مسلمانان بیافتند.
2. نفوذ گروههای تندرو یهودی مسیحی بر دولت:
اسلامهراسی در غرب پدیدهی تازهای نیست بلکه از زمانی که رشد اسلام در اروپا رو به افزایش گذاشت؛ این پدیدهی نامیمون نیز در کشورهای اروپایی عرض اندام نمود. در دامنزدن این پدیده نقش گروههای تندرو یهودی مسیحی بسیار بارز و کار گر است. سازمانهای یهودی مسیحی با نفوذ بر ارگانهای دولتی و رسانهای در اروپا همواره در مورد گسترش اسلام هشدار میدهند و اسلام را خطری برای آیندهی غرب عنوان مینمایند که تاثیر این گروهها بر روی رسانههای غرب در ایجاد تصویری غلط از مسلمانان در بین افکار عامه و موضعگیریهای دولتهای غربی نهایت موثر بودهاست. سالهای پیش شاهد به نمایش گذاشته شدن چندین کاریکاتور توهین آمیز به پیامبر اسلام بودیم که توسط گروه افراطی مسیحی در دنمارک اداره میشد و متعاقب آن در کشور هالند ساخت فیلم موهن «فتنه» توسط یک عضو پارلمان این کشور به نام «گرت ویلدرز» که یک افراطی مسیحی و ابسته به حزب مسیحی پارتیج ور دی وریجیدPartij voor de Vrijheid (حزب آزادی) در هالند بود، گردانندهگی شد، چندی پیش در کشور سوئیس شاهد بودیم که قانون ممنوعیت ساخت مناره برای مساجد به همه پرسی گذاشته شد، طراح اصلی این حرکت یک حزب مسیحی به نام حزب مردم سوئیس بود و «دانیل استریچ» از اعضای ارشد این حزب و سیاستمدار معروف هالند، بیشترین تلاش را برای راهاندازی و موفقیت این همهپرسی انجام داد و بالآخره با تلاشهای زیاد و ایجاد ترس در بین مردم از مسلمانان؛ این حزب توانست قانون منع مناره را به تصویب برساند. (اما جالب است بدانید که چندی پیش همین سیاستمدار معروف هالند «دانیل استریچ» تحت تاثیر صبر و تحمل مسلمانان در برابر این اقداماتش به اسلام متمایل گردیده و بعد از تحقیق به حقیقت اسلام آشنا شده و به اسلام گروید).
کمیسیون پارلمانی فرانسه نیز حجاب را معضلی برای فرانسه، نماد ستم علیه زنان و غیرقابل قبول دانسته و گفته است ملزم کردن زنان به پوشاندن صورت با اصول سکولاریسم و برابری مغایرت دارد.
چنین محدودیتهایی در حالی برای مسلمانان فرانسه در مراکز آموزشی و عمومی از سوی دولت تحمیل میشود که سایر اقلیتهای دینی، همچون یهودیان، از این سختگیریها مستثنی هستند. حق احترام یهودیان به روز شنبه در نظر گرفته شده و آنها روز شنبه را در مراکز آموزشی حاضر نمیشوند. اما مسلمانان با وجود جمعیت پنج میلیونی خود در این کشور، نه تنها برخلاف، یهودیان از داشتن مدارس خصوصی محروم هستند، بلکه در مدارس عمومی و اماکن اداری برای رعایت حجاب مورد سختگیری قرار میگیرند.
برخی از تحلیلگران غربی برای دست و پا کردن دلایلی برای ایجاد محدودیت حجاب؛ پوشیده شدن حجاب توسط دختران را نوعی اجبار از سوی والدین شان عنوان میکنند و از آن انتقاد مینمایند. اما (در باطن) خودشان هم به خوبی میدانند که این ادعای بیش نیست. زیرا تظاهرات دختران مسلمان در اکثر شهرهای اروپایی در حمایت از حجاب این را به خوبی ثابت میسازد که دختران مسلمان حجاب را فریضهیی دینی میدانند و از روی ایمان و باور عمیق شان به اسلام حجاب را انتخاب نمودهاند. ازین رو، هیچگاه سران غربی جرأت ننموده اند تا یک همهپرسیِ را برای روشن شدن این قضیه در بین دختران مسلمان محجبه به راه اندازند.
دولت فرانسه بر سر دوراهی:
منتقدان؛ موضع گیری دولت را در مقابل اقلیت مسلمانان به شدت رد میکنند و آن را مخالف قانون اساسی فرانسه و موازین بین المللی میدانند و میگویند، زنانی که از نقاب و برقع استفاده میکنند آزادانه و بر اساس اعتقادات دینی صورت و بدن خود را میپوشانند.
فرانسه با پنج میلیون مسلمان، بزرگترین اقلیت مسلمان را در اروپای غربی دارد. این اقدام خشم مسلمانان این کشور را بر افروخته و با اعتراضهای زیادی در جامعه مسلمانان فرانسه مواجه شده است.
شورای حکومتی دولت فرانسه، که وظیفهی مشورت حقوقی برای دولت را بر عهده دارد، نیز ضمن مخالفت با چنین طرحی گفته است محاکم بین المللی اجازه نخواهند داد پوشیدن برقع به طور کل در فرانسه ممنوع شود.
حزب سوسیالیست فرانسه نیز ایجاد چنین محدودیتهایی را رد میکند، زیرا اجرای آن را غیر عملی میداند.
مؤسسهی حقوق بشری «کار، دموکراسی و حقوق بشر آمریکا»، نیز طی انتشار گزارشی، تبعیض نژادی علیه مسلمانان در سراسر اروپا و آمریکا را محکوم نموده و در بخشی از این گزارش، ممنوعیت استفاده از پوشش اسلامی برای زنان مسلمان در اماکن عمومی کشور فرانسه که در میان کشورهای اروپایی دارای بیشترین جمعیت مسلمان است، را یکی از موارد آشکار نقض حقوق مسلمانان دانسته است.
نیویورک تایمز نیز با اشاره به سخنرانی نیکلا سارکوزی در سال 2007 که گفته بود فرانسه زنانی را که به حجاب محکوم شده اند، رها نخواهد کرد، نوشت: مبارزه با سرکوب زنان از طریق ممنوعیت حجاب طنزی بیش نیست. این روزنامه با اشاره به عدم ممنوعیت استفاده از نمادها و پوششهای سایر مذاهب در فرانسه مینویسد: این قانون تنها برای مسلمانان فرانسه وضع شده و اختلافات قومی و مذهبی را در جامعه فرانسه تشدید میکند.
اکنون دولت فرانسه در کشاکش بین منتقدان عدالتخواه و سازمانهای یهودی مسیحی قرار گرفته است و درین بین طوریکه از قراین پیداست دولت با احساس خطر از روند رو به رشد مسلمانان سعی دارد بیشتر از سوی سازمانهای ضد اسلامی حرف شنوی داشته باشد و با ارائهی بهانههایی در قوانین و ارزشهای دموکراسی که همواره ادعای حمایت از آن میشود؛ برای سرکوب رشد مسلمان، اقلیت مسلمان کشورش را استثناء قرار دهد.
دولت فرانسه و نقض آشکار حقوق و آزادی اقلیت ها:
فضای حاکم بر اروپای امروزی زاییدهی تفکر سیکولاریستی در قالب جدایی دین از سیاست است که بر مبنای آن دولت قوانین و احکام خود را از قوانین وضعی بشری اخذ میکند. ازینرو، دولت فرانسه به عنوان عضوی از جامعهی اروپا میباید قوانین و کنوانسیونهایی را که در سطح جهانی به تصویب رسیده و کشور فرانسه آن را امضاء نموده است، حمایت و در راستای تطبیق آن تلاش نماید و از تصویب و اجرای قوانینی که در تضاد با این کنوانسیونها باشد، جلوگیری نماید. با مروری کوتاه بر کنوانسیونها و اعلامیههای که غربیان برای زندهگی شان ساخته و پرداخته اند، آشکارا درخواهیم یافت که اقدامات دولت فرانسه در محدود نمودن آزادیهای اقلیت مسلمان، خلاف این قوانین و مصوبات میباشد.
منشور سازمان ملل متحد:
منشور ملل متحد دولتهای عضوش را از ایجاد محدودیتهای غیرضروری و سلیقهای باز میدارد.
بند 3 ماده اول و بند ج ماده 55 منشور سازمان ملل: «کلیه دول عضو، متعهد به رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه، بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس، زبان یا دین خواهند بود».
میثاق حقوق مدنی سیاسی:
«در کشورهایی که اقلیتهای نژادی، مذهبی یا زبانی وجود دارند، اشخاص متعلق به اقلیتهای مزبور را نمیتوان از این حق محروم نمود که مجتمعاً با سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود بهرهمند شوند و به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا به زبان خود تکلم نمایند» (ماده 27 میثاق حقوق مدنی و سیاسی).
عدم تبعیض بر اساس مذهب و آزادی مذهبی: «1- هر کس حق آزادی فکر، وجدان و مذهب دارد. این حقوق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی ابراز مذهب یا معتقدات، به صورت فردی یا جمعی، علنی یا پنهان، در عبادات و اجرای آداب، اعمال و تعلیمات مذهبی میباشد»(ماده 18 میثاق حقوق مدنی سیاسی).
اعلامیهی حقوق بشر:
هر انسانی از حق آزادی فکر، وجدان و دین برخوردار است. این حق شامل اظهار عقیده و ایمان، تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی به نحو فردی یا جمعی، خصوصی یا عمومی خواهد بود.(ماده 18 اعلامیهی حقوق بشر).
«هر فردی بدون هیچ گونه تمایز، مخصوصا از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضع اجتماعی، ثروت، تولد یا هرموقعیت دیگر، از تمام حقوق و آزادیهای اعلام شده در این اعلامیه برخوردار است». (مادهی 2 اعلامیهی حقوق بشر).
بدون شک، حجاب و پوشش اسلامی برای زنان مسلمانان از باورهای دینی محسوب شده و التزام به آن جزء فرایض دینی هر زن مسلمان است؛ از این رو، تصمیم دولت فرانسه، مغایر با قوانین پذیرفته شدهی خود این کشور میباشد.
اکنون با در نظر داشت این قوانین اگر نگاهی کوتاهی داشته باشیم به چگونگی تعامل دولت با یهودیان که اقلیت به مراتب کمتر نسبت به جمعیت مسلمانان هستند به تبعیض و برخورد دوگانهی دولتمردان در کشورهای غربی با مسلمانان پی خواهیم برد. در کشوری همچون فرانسه که مهد دموکراسی قلمداد می شود چرا یهودیان بتوانند روزهای شنبه در مدارس حاضر نشوند، اما دختران محجبه برای پوشیدن حجاب تحت فشار قرار بگیرند.
در سال 2004م به منظور تعیین خط مشی سیاستهای دولتهای اروپایی در قبال مسلمانان تحقیقی توسط کمیسیون اروپا تهیه شد؛ که نسبتا جامع که با حمایت کمیسیون اروپا واقع گردید. این تحقیق با عنوان «سیاستهای دولت نسبت به اقلیتهای مسلمان در آلمان، سوئد و انگلستان» توسط چند تن از پژوهشگران مسلمان و غیرمسلمان انجام شد؛ این کمیسیون در اخیر مسلمانان را جمعیت جداناپذیر در کشورهای اروپایی معرفی نموده واز دولتهای عضوء کمیسیون اروپایی خواسته است تا در بهبود وضعیت اقلیتهای مسلمان چاره اندیشی کنند.
این محدودیتها؛ یک فرصت است:
غرب هیچگاه از در دوستی با مسلمانان وارد نخواهد شد. این قانونی است که مبارزهی حق و باطل را تداوم میبخشد. اما این محدودیتها به عنوان یک فرصت برای مسلمانان غربی قلمداد میشود، زیرا هرچند فشارها بر مسلمانان افزونتر میشود، بیداری و تلاش آنها برای حفظ هویت خویش و تلاش برای رشد و ترقی بیشتر میشود. به گفتهی یوهان ریدلی خبرنگار مسلمان شبکهی تلویزیونی «اسلامتیوی»: «هرچه بر ما سخت بگیرند، بیدارتر میشویم». اکنون بهخوبی میتوان درک کرد که یک اقلیت پنج ملیونی با چنگ زدن به دساتیر نجات بخش اسلام و حفظ هویت اسلامی خویش در یک کشور شصت و پنج ملیونی؛ دولت، پارلمان و محاکم این کشور را به چالش کشیدهاند و حضور بالقوهی خویش را در جامعهی فرانسه تثبیت نموده اند. این ایمان، ایمان پویا و متحرک است و این ایمانی است که چون موج توفنده در صحنه به یاری حقتعالی پیروز میدان خواهد بود. این جریانات برای ما مسلمانانی که جمعیت کل کشور را تشکیل دادهایم میباید الگویی باشد تا با پایبندی و التزام به دین مان در اصلاح نابسامانیها و فایق آمدن بر مشکلات کشور مان بکوشیم.