من شکایت دارم...
من شکایت دارم…
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به مسخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد !
برچسبها: حجاب, چادر, حضرت فاطمه, س
ادیان مختلف وحجاب
1.پوشش زن در ایران باستان
در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»
از دائره المعارف لاروس نیز به دست می آید که حجاب در بین مادها و پارس ها وجود داشته است. همچنین در تفسیر اثنی عشری آمده است: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است».
2.حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)
در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه” چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.»
از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.3.حجاب در آیین یهود
در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
4.حجاب در آیین مسحیت
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند:
«اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان… در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.» پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود.
و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.»
داستان زیبا از زندگانی حضرت فاطمه الزهرا (س)
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام میفرماید:« هیچ کس نمیداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.»
و رو خدا سیلی نزن به فاطمه
روز شهادت حضرت زهرا (س) یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد : آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند.
آیت الله بهجت فرمودند: الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند.
عرض کردند: الان چطور به حضرت سیلی می زنند؟
آیت الله بهجت فرمودند: هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهرا سلام الله می زند!
به سلامتی پسر دخترای با عفت.....
همیشه وقتی از حجاب وحیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم …
از چادری ها میگیم….
اما امروزمیخوام بگم…
سلامتی هر پسری که ریش داره وبهش میگن پاچه بزی و خم به ابرو نمیاره…
سلامتی اونیکه پاتوقش مزار شهداس نه باشگاه کامبیز بدنساز…
سلامتی کسی که جای پرورش اندام وتزریق بازو پرورش ایمان میکنه وخودسازی…
سلامتی پسری که سَرشو خم میکنه تا سنگ فرش خیابونا ،
نه رودروی ناموس مردم….
سلامتی هرچی پسره که بلوز آستین بلند میپوشه و شلوار کتون
نه لباس های تنگ وشلوار جاستین…
سلامتی اونی که نه مدونا میشناسه نه شکیرا والیزابت تیلور …
دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست…
سلامتی اون مردی که وقتی تو تاکسی میبینه دوتا خانم نشسته نمی ره وسطشون بشینه…
سلامتی اون پسری که بلده مکبر باشه و نماز اول وقتش حجته…
سلامتی اون پسری که تظاهرات وراهپیمایی رفتنش عین نماز اول وقت میمونه براش……..
سلامتی اون پسری که جای نود شب زود میخوابه تا صبح نمازش قضا نره…
سلامتی هرکی که پیشش،روبروش ،کنار دستش
تو کلاس با امنیت میشینی وانگارنه انگار کنارش دختر نشسته…
سلامتی اون پسری که بعد امتحان نمیره پیش همکلاسی های مونث وبگو بخند رابندازه
به بهانه ی امتحان…
سلامتی اون پسری که حاضره دخترا بهش بگن مَریضو اون وا نده…
سلامتی آقا پسری که وقتی تو ماشینش صدای ضبطش وبلند میکنه نوای کربلا کربلا میاد..
سلامتی اون آقایی که ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه
وآستیناش بالا وآب میچکه
جوراباشم از جیباش آویزونه
مهم نیست دخترای جفنگ دانشگاه مسخرش کنن
مهم زود رسیدن به حسینیه اس…
سلامتی اونی که تو تابستون میره اردوی جهادی نه صفا سیتی با دوست دختراش توشمال
سلامتی هرچی پسر مذهبی…
سلامتی هرچی بچه حزب اللهی….
سلامتی همشون صلوات…
بگوخوب!
حالا ازا ین ور فدای اون دختر چادری
که توگرمای چهل درجه زیر چادرش انگار تنور روشن کرده وباز سفت ومحکم چادرشو گرفته…
فدای اون دختری که نمی ره عروسی پسر عموش چون عروس گفته باید عروسی مختلط باشه…
فدای اون دحتر چادری که عقده ایه عقده ی کربلا داره…..
فدای اون دختری که پسرای دانشگاه تفنگدار صداش میکنن
چون هیچ وقت به صداهای پیس پیس وهووی وآی خانمی جواب نمیده…
فدای اون دختری که وقتی بااستاد میخواد حرف بزنه استادو میبره توسالن نه تنهایی توکلاس…
فدای اون دختری که مدل موهاش ولباسش وکفش هاشو همونی انتخاب میکنه که اسلام دستورشو داده…..
فدای هرچی دختر محجبه….
سلامتی چادریا….
سلامتی همشون صلوات….
بگو خوب!